نم نم بارانی که از گوشه چشمهای تو پیدا می شود ودشت گونه ها سرشار از طراوت وگلهای می شقایق می شوند باران تلخی است
باران می بارد که سبزه بروید من باران می بارانم تا کینه هایم بخشکد
باران امروز نبارید تو نمی دا نی چرا؟؟؟؟
با من دوباره زندگی کن ترانه ام
با من تو چگونه ای که من زندگی کنم
با من تو می توانی یک لبخند بزنی
من تو را در اغوش گرم فشار می فشارم
تو مرا دوست داری که در این سرما گرمم کنی
از تو می خواهم که برای من یک یاداشت بنویسی هر روز صبح که از
خواب بیدار می شوی صادقانه بنویسی این بیداری چقدر تو را برای
دوست داشتن من راغب کرده است خواهش می کنم در دفتر
یادداشت سالی یک بار یک نوشته یادگاری بگذار